فرياد از آن زمان كه گرفتند گرد وي
راه برون شتافتن از آن ميان نداشت
جسمش هزار پاره و بر جسم خويشتن
دلسوز جز جراحت تير و سنان نداشت
افتاد بر زمين و ز انبوه زخمها
چندين كه بر زمين بنشيند توان نداشت
فرياد از آن زمان كه گرفتند گرد وي
راه برون شتافتن از آن ميان نداشت
جسمش هزار پاره و بر جسم خويشتن
دلسوز جز جراحت تير و سنان نداشت
افتاد بر زمين و ز انبوه زخمها
چندين كه بر زمين بنشيند توان نداشت
انتظار داشتم اسمش رو بذاری “شام آخر “.